مدیرای ارشد بازاریابی (CMOها) معمولاً تو قرار دادن بازاریابی به عنوان یک شریک استراتژیک دچار مشکل میشن، چون استراتژی‌های بازاریابیشون به‌طور مرتب فعالیت‌های کوتاه‌مدت رو به نتایج بلندمدت کسب‌وکار وصل نمیکنن.
برای حل این مسئله، نیاز به یه برنامه‌ریزی خوب داریم که تلاش‌های بازاریابی رو به اهداف کسب‌وکار متصل کنه و یه نقشه‌راه روشن برای موفقیت بده؛ در حالی که انعطاف‌پذیر و سازگار با محیطی باشه که در اون اجرا میشه.
در این بلاگ درباره‌ی نحوه‌ی صحیح برنامه‌ریزی بازاریابی صحبت میکنیم.
فرآیند برنامه‌ریزی بازاریابی شامل تعیین اهداف واضح، درک مخاطبان هدف، تقسیم منابع و توسعه استراتژی‌هایی هست که به اهداف بزرگ‌تر کسب‌وکار سازمان شما می‌رسه. نظارت و به‌روزرسانی این تلاش‌ها بر اساس داده‌ها، بخشی مهم از این فرآیند به حساب میاد.
برنامه‌ریزی بازاریابی کمک میکنه تا استراتژی‌های بازاریابی با اهداف کلی کسب‌وکار همسو بشن. این کار اطمینان حاصل میکنه که منابع به‌درستی تخصیص پیدا کنن، به مخاطبان مناسب هدف‌گیری بشن و راهی مؤثر برای پیگیری عملکرد فراهم بشه.
خیلی وقتا، برنامه‌های بازاریابی مبهم یا خیلی تاکتیکی هستن و این موضوع باعث میشه نتونیم اثر بخشی اونا رو بسنجیم. این ناهماهنگی نه تنها ارزش واقعی برنامه‌های بازاریابی رو مخفی میکنه، بلکه موفقیت رو از یه دید کوتاه‌مدت نشون میده.
یک رویکرد ساختاریافته که هم عملی و هم مسئولیت‌پذیر باشه، نقش بازاریابی رو تو رسیدن به اهداف بلندمدت و استراتژیک سازمان روشن میکنه؛ مثل حداکثر کردن درآمد، سود و ROI و حداقل کردن هزینه‌ها. همچنین به CMOها این قدرت رو میده که ابتکاراتی رو که بیشترین تأثیر رو دارن، اولویت‌بندی کنن.
وقتی شرایط بازار تغییر میکنه، برنامه‌ریزی بازاریابی شما هم باید تغییر کنه. به تغییرات زیر توجه کنید:
عوامل کلان‌محیطی: عوامل بیرونی مثل تغییرات اقتصادی، تغییرات اجتماعی یا فرهنگی، یا تغییرات فناوری که خارج از کنترل سازمانه.
عوامل خردمحیطی: عوامل بیرونی مثل تغییرات در رقابت، تغییرات تو رفتار مشتری‌ها، یا تغییرات در کانال‌های قبلاً ارزشمند که تحت کنترل سازمانه.
عوامل داخلی: عوامل داخل سازمان مثل تغییرات بودجه، تغییرات سازمانی، یا تغییرات در قابلیت‌ها، که بر عملکرد انتظاریش تأثیر میذاره.
برای اینکه همواره با اهداف کسب‌وکار همسو بمونید، باید حداقل یک بار در ماه عملکرد بازاریابی رو نسبت به اهداف SMART (مشخص، قابل اندازه‌گیری، دست‌یافتنی، مرتبط و زمانبندی شده) ارزیابی کنید. اطمینان حاصل کنید که تیم بازاریابی که مسئول پیاده‌سازی برنامه‌های عملیاتی هستن، عملکرد رو حداقل یک بار در هفته نسبت به KPIها بررسی کنن.اون‌ها باید تلاش کنن که عملکرد رو به‌طور روزانه چک و بهینه‌سازی کنن.
به فرصت‌های بررسی عملکرد فکر کنید تا برنامه‌هایی که خوب عمل می‌کنن رو بهبود بدید و بهینه کنید، و برنامه‌هایی که به اهداف پیش‌بینی شده نمیرسن رو تنظیم کنید، کاهش بدید یا لغو کنید.
تا اینجا یادگرفتیم که برنامه‌ریزی بازاریابی اصلا چی هست و با چه اصول و نکاتی باید انجام بشه. بطور کلی اهداف SMART رو برای بیزنستون فراموش نکنید. هر هدفی که مشخص میکنین اگر بر پایه‌ی این پنج اصل باشه، معتبره و اگر نباشه ارزش صرف وقت و انرژی زیادی برای رسیدن بهش نداره.
طبق چیزی که خوندیم، شما برنامه ریزی بازاریابی انجام دادین؟
بنظرتون کدوم نکته برای در نظرگرفتن، مهم‌تر از بقیه بود؟
ممنون از توجهتون
ترجمه و تلخیص: فاطمه شریف
بدون نظر