از مهمترین دلایلی که یک استارت آپ شکست میخوره اینه که نیاز بازار رو درست تشخیص نداده و محصول یا خدمتی رو ارائه میده که هیچکس نمیخواد.
خلق یک بیزنس موفق مستلزم اینه که نیازهای برطرف نشده رو تشخیص بدی، ایده بیزنست رو اعتبار سنجی کنی و یک ارزش برای مخاطب ایجاد کنی. برای انجام درست هرکدوم از این مراحل از روش طراحی انسان (مخاطب) محور استفاده میکنیم.
طراحی انسان محور چی هست؟
طراحی انسان محور یک تکنیک حل مساله هست که مخاطب واقعی رو مرکز فرایند توسعه قرار میده و به شما کمک میکنه محصول یا خدمتی رو تولید و عرضه کنین که متناسب با نیازهای مخاطب باشه.
هدف اینه که خواسته ها، دغدغه ها و ترجیحات مخاطب رو در هر مرحله از بیزنس، الویت قرار بدیم. در عوض شما محصولات قابل لمستر و با دسترسی راحتتر تولید کردین که سودآوری خیلی بیشتری براتون داره چون مشتری سریعتر و آسونتر برای برطرف شدن نیازش و حل شدن مشکلش پول میده.
مراحل طراحی انسان محور
طراحی انسان محور به چهار مرحله تقسیم میشه:
- شفاف سازی
- ایده پردازی
- توسعه
- اجرا
در ادامه هر کدوم از مراحل توضیح داده میشن که در نهایت بفهمیم چطور میتونیم طراحی انسان محور رو اجرا کنیم که محصول و خدماتی تولید کنیم که مورد علاقهی مشتری باشه.
1. شفاف سازی
در مرحلهی اول باید تا جای ممکن دیتا جمعآوری کنیم و رفتار مشتری رو مشاهده کنیم تا مشکلات و راه حل اونها برامون شفاف بشن. در واقع شما بجای تولید بر اساس فرضیات و حدس و گمان، دقیقا راه حل نیاز مخاطب رو ارائه میدین.
در این مرحله شما باید سعی کنین با مخاطب همدردی کنین و تجربهها و احساساتش رو درک کنین. شما باید بتونین دیدگاه مخاطب رو بشناسین با پرسیدن سوالاتی مثل اینکه از چه محصولی برای حل اون مشکل خاص داره استفاده میکنه، چرا از اون محصول استفاده میکنه و چه چالشهایی در استفاده ازش داره؟
هدف از این مرحله اینه که نقاط درد مشتری رو کشف کنین و بفهمین تو کدوم مرحله به مشکل برخورده و نیاز به راه حل بهتری داره. نقاط درد به دو گروه تقسیم میشن:
1.آشکار:
اینها نقاط دردی هستن که مخاطب بهشون آگاه هست و میتونه دربارهی اونها صحبت کنه و بگه دقیقا کجا براش اذیت کنندس.
2.پنهان:
اینها نقاط دردی هستن که مخاطب نمیتونه دربارشون صحبت کنه یا اصلا از وجودشون آگاه نیست.
در واقع درک نقاط درد پنهان باعث نوآوریها و خلاقیت در بیزنسها میشه.
برای شناخت نقاط درد مخاطب باید رفتار مخاطب رو در استفاده از محصولات یا خدمات خودتون مشاهده کنین و یا باهاشون مصاحبه کنین. برای مثال میتونین سوالات زیر رو ازشون بپرسین:
سعی داشتی چه چالشی رو حل کنی؟
چه زمانی این محصول رو خریدی؟
زمانی که تصمیم به خرید این محصول داشتی، چه گزینههای دیگهای تو ذهنت بود؟
چه چیزی باعث شد این محصول رو بین گزینههایی که تو ذهنت بود انتخاب کنی؟
با تحلیل جواب این مدل سوالات، شما میتونین دقیقا مشکل مخاطب رو تعریف و شناسایی کنین. همون مشکلی که میخواین براش راه حل طراحی کنین.
2. ایده پردازی
در این مرحله شما از روشهای مختلفی میتونین استفاده کنین؛ برای مثال تفکر ابداع کنندهی سیستماتیک یا طوفان فکری که شما رو از یک ثبات شناختی که باعث میشه خودآگاه یا ناخودآگاه به فرضیه و ایدهی اولیه محدود بشید و تصور کنید که فقط یک راه برای این مشکل وجود داره، نجات بده.
وقتی بر ثبات شناختی غلبه کردین میتونین دهها ایده برای تقویت خلاقیت خودتون ایجاد کنین و حواستون باشه به هیچ ایدهای قبل از اینکه آزمایش بشه، دل نبندین!
3. توسعه
تو این مرحله باید ایدههایی که برای راه حلهای مختلف ایجاد کردید رو باهم ترکیب کنید. با ترکیب و ارزیابی ایدهها میتونین بهتر نیاز مخاطب رو برآورده کنین و مشخص کنین که دقیقا چه چیزی رو به سمت نمونه سازی برای کاهش هزینهها، صرفه جویی در زمان و افزایش کیفیت محصول نهایی ببرید.
سه تا از ویژگیهای طراحی انسان محور که باید موقع بررسی ایدهها در نظر گرفت، مطلوبیت، امکان سنجی و قابلیت اجرا هستند.
- مطلوبیت: آیا این نوآوری نیازهای مخاطب رو برطرف میکنه و براش بازاری وجود داره؟
- امکان سنجی: آیا عملکرد درست داره؟ آیا شرکت منابع مورد نیاز برای تولید اون رو داره؟ آیا محدودیت قانونی، اقتصادی یا تکنولوژیکی برای این محصول وجود داره؟
- قابلیت اجرا: آیا این نوآوری پایدار و قابل بازیافت هست؟ آیا شرکت میتونه این محصول رو مداوم بصورت سودآور تولید کنه؟
اگر جواب این سوالها رو قبل از تولید اولیه داشته باشین میتونین کانسپت و ماهیت ایده رو بهتر و سریعتر و با هزینهی کمتر بفهمین.
4.اجرا
آخرین فاز این فرایند، اجراست. در این مرحله خیلی مهمه که دربارهی ارزش نوآوری خودتون با همکارها، شرکا و مشتریان صحبت کنین و ذهن اونها رو نسبت به محصول آماده کنین که بتونین با موفقیت وارد بازار بشین و رشد پایداری داشته باشین.
در مرحلهی اجرا دقت کنید که فرهنگ و جو کاری شرکت از قبل آماده برای پیاده سازی این نوآوری باشه! شما نمیتونین راه حلهای نوآورانه خلق کنید بدون اینکه فرهنگش تو روحیهی تیمتون باشه.
نکتهی دیگهای که باید مدنظر داشته باشین این که با رسیدن به مرحلهی آخر کار شما تموم نمیشه و این چیزی نیست که یکبار انجام بشه و پروندشو ببندید! نیازهای جدید مدام تو ذهن مخاطب شکل میگیره و باید روی بازار آگاه و آپدیت بمونید تا در زمان درست با طراحی انسان محور محصولات و خدماتتون رو اصلاح کنین یا توسعه بدین.
طراحی انسان محور در عمل
یک مثال خیلی خوب از به کار گرفتن این متد در کسب و کار مسواکهای اورالB برای بچهها بود. اونها به جای اینکه بیان عین چیزی که تو بازار موجود بود (یک مدل کوتاهتر و باریکتر از مسواکهای بزرگسالان) رو تولید کنن، مستقیم رفتن سراغ منبع اصلی؛ اونها نشستن بچهها رو موقع مسواک زدن تماشا کردن!
با این مشاهده فهمیدن بچهها تو نگهداشتن مسواک مشکل دارن و ساختار مسواکها رو با ساختار دست بچهها بررسی کردن و فهمیدن بچه ها با مسواکی که دستهی تپل و نرم داشته باشه راحتترن.
این کار باعث فروش عالی این دسته مسواکها در 18 ماه متوالی شد.
تو این مقاله ما درباره طراحی انسان محور صحبت کردیم.با استفاده از طراحی انسان محور در کسب و کار خود میتونین به یک مزیت رقابتی پایدار دست پیدا کنین اونم اینکه همیشه محصولات و خدماتی ارائه میدین که مشتریها عاشق اونن و سودآوری بالایی براتون داره.
بهمون بگین کدوم محصول یا خدماتتون بین مشتریها طرفدار بیشتری پیدا کرد و فکر میکنین دلیل اون چیبود؟!
امیدواریم از خوندن این مقاله لذت برده باشین و براتون مفید بوده باشه.
ممنونیم از توجهتون
ترجمه و تلخیص: فاطمه شریف
بدون نظر